وکالت، مجید پشنگ پور وکیل پایه یک ، 09371439979 کارشناس ارشد حقوق خصوصی

وکالت و مشاوره حقوقی تخصصی توسط وکیل پایه یک دادگستری و مشاوره در خصوص موارد حقوقی ، کیفری ، ملکی ، خانواده ، پیمانکاری و تنظیم قرارداد می باشد

وکالت، مجید پشنگ پور وکیل پایه یک ، 09371439979 کارشناس ارشد حقوق خصوصی

وکالت و مشاوره حقوقی تخصصی توسط وکیل پایه یک دادگستری و مشاوره در خصوص موارد حقوقی ، کیفری ، ملکی ، خانواده ، پیمانکاری و تنظیم قرارداد می باشد

وکالت ، حقوق ، وکیل ، پایه یک دادگستری، اتاق اصناف، قرارداد، کسب و کار، وکیل کسب و کار ، دعاوی مالی، تجاری، قراردادها شامل چک، داوری، قراردادها، مناقصات، اختلافات مالی، سفته، برات، فاکتور، رسید عادی و …
🔹 شرکت ها و مالکیت معنوی شامل اختلافات شرکا و هیئت مدیره، سهام، برند و علامت تجاری، ورشکستگی، اختراع، آثار ادبی و هنری و …
🔹 دعاوی املاک شامل اختلاف در مالکیت، خرید و فروش اموال غیرمنقول، املاک، شهرداری، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی، زمین شهری و اوقاف، ثبت اسناد و املاک، موجر و مستاجر، سرقفلی، حق کسب و پیشه، تخلیه
وکیل پایه یک دادگستری شماره تماس ۰۹۳۷۱۴۳۹۹۷۹
بایگانی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وکالت» ثبت شده است

حق عینی تبعی (حق وثیقه):
حقی عینی است که وابسته به یک حق دینی است یعنی اول باید یک حق دینی باشد بعداً حق
عینی تبعی به وجود بیاید (تابع یک حق دینی است).
یک طلبکار داریم و یک بدهکار، طلبکار به بدهکار اعتماد ندارد و از بدهکار یک مال را به عنوان
وثیقه می گیرد به عنوان مثال فرش. در اینجا طلبکار نمی تواند از فرش استفاده کند زیرا هم وثیقه
و هم منافع آن مال بدهکار است، طلبکار فرش را نگه می دارد اگر بدهکار بدهی خود را داد طلبکار
باید فرش را پس بدهد. اگر بدهکار بدهی خود را نداد طلبکار فرش را به دادگاه می برد و از دادگاه
تقاضا می کند که فرش را بفروشد و پول آن را می گیرد. این را حق عینی تبعی می گویند . یعنی
طلبکار به تبع طلبش روی مال بدهکار حق عینی پیدا می کند. بانک ملک کسی را به وثیقه می
گیرد یعنی بانک روی ملک حق عینی تبعی دارد یا به عبارتی حق وثیقه ، طلب کار حق فروش
فرش را ندارد چون سِمتی ندارد.

در حال حاضر قانونگذار بیع شرظ را نیز حق عینی تبعی دانسته  و فرض نموده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۵۲
مجید پشنگ پور

حق شفعه

: وقتی چند نفر با هم شریکند هر کدام می تواند بدون رضایت دیگری سهم خود را به هر که
:) می خواهد بفروشد )ماده 583
ماده 583- هر یک از شرکاء می تواند بدون رضایت شرکاء دیگر سهم خود را جزئاً یا کلا
به شخص ثالثی منتقل کند.
دو نفر در یک زمینی شریکند یکی از آن ها سهم خود را می فروشد شریک دیگر حق دارد به سراغ
خریدار رفته و پول را به خریدار بدهد و سهم خریدار را بگیرد.
مثال: شخص )الف( و )ب( در یک زمینی با هم شریکند مهم نیست به چه نسبتی . شخص )الف (
سهم خود را در قبال ده میلیون تومان می فروشد به حسن. شخص )ب( می تواند ده میلیون را به
حسن داده و سهم او را بگیرد.
حق شفعه حق عینی است )یعنی شخص بر مال حق پیدا می کند ( حق دینی یعنی حق بر
گردن یک شخص یعنی شخص باید کاری انجام دهد.
چون حق شفعه فوری است باید اول اظهارنامه داد تا فوریت از بین نرود . البته در صورتی که
نتوان حق شفعه را فوراً اعمال کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۴۲
مجید پشنگ پور

حق تحجیر: زمین موات یعنی زمین مرده. ماده 27 ق.م زمین موات را تعریف کرده است.
احیا یعنی زنده کردن، احیای زمین موات یعنی آباد کردن زمین موات. ماده 141 ق.م احیا را
تعریف کرده است:

طبق ماده 143 ق.م هر کس زمین موات را احیا کند مالک زمین می شود (در عمل طبق متروک شده است و  قانون منابع ملی و اراضی طبیعی این ماده نسخ شده است )

تحجیر یعنی شروع به احیا، فراهم نمودن مقدمات احیا. در قدیم برای احیای زمین اول دور
آن را سنگ می چیدند و به این کار تحجیر گفته می شد. یعنی هر کاری انجام دهید که نش ان
دهد می خواهیم آن را احیا کنیم.
در اثر تحجیر شخص مالک زمین نمی شود فقط حق تقدم (حق اولویت) پیدا می کند.
حق تحجیر یک حق عینی است یعنی رابطه ی شخص با زمین است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۲۳
مجید پشنگ پور

حق مالکیت: کاملترین حق عینی است یعنی تنها حقی هم هسـت کـه کامـل اسـت یعنـی 

مالک طبق  ق.م هر کاری می تواند در ملک خود انجـام دهـد . مالکیـت دو جـور اسـت : 

1 )عین )مثل تمام اشیاء( 1 )منفعت یعنی فایده عین، هر عینی یک فایده دارد.

مثال: سکونت در خانه منفعت است. سواری در ماشین منفعت است. 

مالکیت عین: مثل مالک خانه، مالک ماشین

مالکیت منفعت: طبق  ق.م مستأجر فقط مالک منفعت است:

مالکیت ۳ حالت دارد: 

1 )شخص هم مالک عین و هم مالک منفعت است. مثل خانه، ماشین

۲)شخص مالک عین است و مالک منفعت نیست. مثل مؤجر

۳ )شخص مالک عین نیست و مالک منفعت است. مثل مستأجر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۲۲
مجید پشنگ پور

حق: یعنی سلطه، قدرت، اقتدار. حق عبارت است از امتیاز و توانایی که قانون به افـراد مـی دهـد 
که بتوانند زندگی کنند. 
در حقوق مدنی حق بر دو قسم است: 1 )حق مالی 1 )حق غیر مالی
حق مالی داخل در دارایی است در حالی که حق غیر مالی خارج از دارایی است. حق مـالی بـا مـال 
ارتباط دارد در حالی که حق غیر مالی با شخصیت انسان ارتباط دارد. 
حق مالی و حق غیر مالی چند فرق دارند:
1 )حق مالی قابل تقویم به پول است. یعنی اگر حق خود را بپردازی در ازای آن به تو پـول 
می دهند. مثل حق مالکیت، وقتی مالک فـرش باشـیم اگـر آن را بـدهیم در ازای آن پـول 
دریافت می کنیم. 
 ولی حق غیر مالی قابل تقویم به پول نیست. مثل حق زوجیت، حق ابوت و حق بنوت. 
1 )حق مالی قابل نقل و انتقال است که به صورت 1 )نقل و انتقال ارادی 1 )نقل و انتقـال 
قهری )در اثر فوت محقق می شود(، ولی حق غیر مالی قابل نقل و انتقال نیست نه بـه صـورت 
ارادی و نه قهری.
5 )حق مالی قابل اسقاط است. یعنی صاحب مال می تواند حق خـود را از بـین ببـرد مثـل 
اعراض از ملک. ولی حق غیر مالی قابل اسقاط نیست. مثل حق زوجیت، حق ابوت )پدر هرگـز 
نمی تواند پدر بودن خود را انکار کند(.
1 )حق مالی قابل توقیف است. )طلبکار می تواند حقوق مالی بدهکار را توقیـف کنـد ( ولـی 
حق غیر مالی قابل توقیف نیست. 
کل حقوق مدنی در عالم ثبوت بر دو قسم است: 1 )حق مالی 1 )حق غیر مالی
ثبوت: یعنی هر آنچه در واقع وجود دارد. برای رأی دادن فقط ثبوت کافی نیست بلکه باید حـق 
خود را اثبات کنیم. 
اثبات: عالم اثبات یعنی آنچه در عالم ثبوت است نزد قاضی مطرح شود تا او پی به عـالم ثبـوت 
ببرد. البته ثبوت همیشه قابل اثبات نیست. 
حقوق مدنی کالً ثبوت است و آیین دادرسی مدنی کالً عالم اثبات است.
حق مالی دو قسم است: 1 )حق عینی 1 )حق دینی )حق شخصی، طلب(
حقِ مستقیم بر روی مال حق عینی است. یعنی رابطه ی مستقیم شـخ بـا مـال . مـثالً حـق 
مالکیت مانند مالکیت ماشین و خانه. 
حق دینی حقی است که مستقیم روی شخ است و غیر مستقیم روی مـال . یعنـی از طریـق 
یک شخص به مال می رسد. مثل طلب

حق عینی دو قسم است: 1 )حق عینی اصلی 1 )حق عینی تبعی
حق عینی اصلی: یعنی حق عینی مستقل است و وابسته به حق دیگر نیست مثل حق مالکیت
که وابسته به حق دیگری نیست. 
حق عینی تبعی: یعنی حق عینی وابسته به یک حق دینی است. اول بایـد حـق دینـی وجـود 
داشته باشد تا بعداً حق عینی تبعی به وجود بیاید. 
مثال: ما از بانک وام می گیریم و به بانک بدهکار می شویم یعنی بانک حق دینـی دارد و بانـک 
از ما وثیقه می خواهد که اگر بدهی خود را پرداخت نکردیم او از روی خانه ما بدهی خـود را بـر 
می دارد. بانک در اینجا دو حق دارد: 1 )حق دینی روی شخ 1 )حق عینی تبعی روی ملک
مثال: مهریه می تواند هم عینی باشد و هم دینی. اگر سکه باشد دینی است و اگـر ملـک باشـد 
عینی است. 
حق تألیف نه عینی است و نه دینی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۴۳
مجید پشنگ پور

قواعد حقوقى تحت تأثیر عوامل گوناگونى هستند؛ واختلاف این عوامل موجب تنوّع قواعد حقوقى در
جوامع متعدد  میشود. قانونگذار باید هنگام وضع قانون همه عوامل تاریخى، سیاسى، مذهبى 
واقتصادى حاکم بر جامعه را مد نظر قرار دهد. با وجود این، احراز واقعیتهاى موجود در حقوق کافى
نیست. قانونگذار باید تلاش کند تا بهترین قاعده را بیابد ودر انتخاب آن نظم عمومى وعدالت را هرچه 
بیشتر رعایت کند.
بنابر این، هدفى که قانونگذار به دنبال آن قاعده وضع میکند، در ایجاد وچگونگى مفاد آن بسیار مؤثّر
است، ودر واقع هدف، راهنماى قانونگذار است.

برخى از دانشمندان هدف قواعد حقوق را فرد مىدانند 
(مکتب اصالت فرد). 

گروه دیگر سعادت اجتماع را مهمتر مىدانند (مکتب حقوق اجتماعى)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۴۰
مجید پشنگ پور

دانستن مسائل حقوقی از الزامات معامله و عمل حقوقی است و عدم اطلاع از مسائل حقوقی باعث ورود ضرر و‌خسارت‌حقوقی به شما می شود تیم حقوقی ما متشکل از وکلا و مدرس حقوق و اساتید دانشگاه با توجه مساله حقوقی و‌تخصصی برای رفع مساله حقوقی آماده دفاع و مشاوره حقوق قانونی و‌تجاری شما هستیم
لطفا قبل از هر اقدام‌حقوقی با‌متخصص امر و وکیل دادگستری مشورت کنید
شماره تماس ۰۹۳۷۱۴۳۹۹۷۹

وکیل پایه یک دادگستری 
کارشناس ارشد حقوق خصوصی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۰۲
مجید پشنگ پور

 

عقود: 
عقود جمع عقد و در لغت به معنی گره زدن و بستن است. 
عقد در اصطلاح حقوقی عبارت است از توافق اراده دو طرف برای ایجاد رابطه حقوقی یا اثر
حقوقی. 
هر عقدی با توافق حاصل میشود ولی هر توافقی عقد نیست

 

تفاوت عقود و ایقاعات: 
در ایقاعات یک اراده اثر حقوقی را به وجود میآورد ولی در عقود دو اراده نقش آفرینهستند. 
 
 معنی مصدری 
عقد دارای دو معنی است: 
 معنی اسم مصدری 
 
 
 با نام ( معین) 
عقود به دو دسته اند 
 بینام (نامعین) = قرارداد 
 
عقود معین به عقودی اطلاق میشود آه در مقررات دارای عنوان و احکام خاص هستند بر
خلاف عقود نامعین آه از قواعد عمومی قراردادها پیروی میآنند. 
در قواعد عمومی قراردادها به عقد خاصی نخواهیم پرداخت بلکه قواعد آلی مطالعه
خواهد شد. قواعد عمومی حاآم است بر تمام عقود، اعم از معین و نامعین، هر چند عقود
معین ویژگیهای مختص به خود هم دارند آه باید در مقررات مربوط به آنها مطالعه شود. 
 
معاملات: 
معاملات جمع م

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۲۸
مجید پشنگ پور