وکالت، مجید پشنگ پور وکیل پایه یک ، 09371439979 کارشناس ارشد حقوق خصوصی

وکالت و مشاوره حقوقی تخصصی توسط وکیل پایه یک دادگستری و مشاوره در خصوص موارد حقوقی ، کیفری ، ملکی ، خانواده ، پیمانکاری و تنظیم قرارداد می باشد

وکالت، مجید پشنگ پور وکیل پایه یک ، 09371439979 کارشناس ارشد حقوق خصوصی

وکالت و مشاوره حقوقی تخصصی توسط وکیل پایه یک دادگستری و مشاوره در خصوص موارد حقوقی ، کیفری ، ملکی ، خانواده ، پیمانکاری و تنظیم قرارداد می باشد

وکالت ، حقوق ، وکیل ، پایه یک دادگستری، اتاق اصناف، قرارداد، کسب و کار، وکیل کسب و کار ، دعاوی مالی، تجاری، قراردادها شامل چک، داوری، قراردادها، مناقصات، اختلافات مالی، سفته، برات، فاکتور، رسید عادی و …
🔹 شرکت ها و مالکیت معنوی شامل اختلافات شرکا و هیئت مدیره، سهام، برند و علامت تجاری، ورشکستگی، اختراع، آثار ادبی و هنری و …
🔹 دعاوی املاک شامل اختلاف در مالکیت، خرید و فروش اموال غیرمنقول، املاک، شهرداری، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی، زمین شهری و اوقاف، ثبت اسناد و املاک، موجر و مستاجر، سرقفلی، حق کسب و پیشه، تخلیه
وکیل پایه یک دادگستری شماره تماس ۰۹۳۷۱۴۳۹۹۷۹
بایگانی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وکیل در تهران» ثبت شده است

وکالت ومشاوره حقوقی
www.majidpashangpour.blogfa.com
در پرونده های بین المللی توسط اساتید حقوق و دکتری حقوق
برای عقد قرارداد خارجی وکیل پایه یک متخصص همراه داشته باشید
قبول وکالت در دعوی بین المللی و کشورهای عضو کنواسیون نییورک و کشور فرانسه
09371439979      
وکیل پایه یک دادگستری قبول کلیه دعاوی حقوقی وکیفری خانواده طلاق نفقه مهریه و پرونده های دیوان عدالت اداری
مجید پشنگ پور -09371439979
کارشناس ارشد حقوق خصوصی 
دیوان عدالت اداری کلیه دعاوی ملکی ، ماده ۲۲ زمین شهری رای دایرشهرداری
قبول وکالت در دعاوی حقوقی (از قبیل دعاوی ملکی ، خلع ید ، تخلیه ، رفع تصرف عدوانی ، وصول طلب ، الزام به تنظیم سند ، توقیف اموال وسایر دعاوی و امور حقوقی) ، دعاوی کیفری(از قبیل سرقت ، خیانت در امانت ، جعل و استفاده از سند مجعول ، قتل ، ضرب وجرح ، کلاهبرداری ، فروش مال غیرو سایر دعاوی کیفری) ، دعاوی ثبتی(از قبیل افراز ، تفکیک ، اختلافات ثبتی ، اخذ سند تفکیکی و مشاعی ، وصول مطالبات از طریق اجرای ثبت وممنوع الخروج کردن بدهکار از طریق اجرای ثبت) ، دعاوی خانوادگی(طلاق توافقی ، طلاق به درخواست زوج ، طلاق به درخواست زوجه ، حضانت فرزند ، حق نگهداری فرزندان ، مطالبه نفقه ، اعلام جرم ترک نفقه ، تمکین ، تهیه مسکن مستقل توسط زوج برای زوجه در موارد خاص ، مطالبه مهریه ، ممنوع الخروج کردن و رفع آن ، اعسار از پرداخت مهریه وتقسیط مهریه مطالبه واسترداد جهیزیه ، توقیف اموال ، اخذ اجازه ازدواج  ، فسخ نکاح ، وسایر دعاوی واختلافات خانوادگی) ، تنظیم قرارداد حقوقی و‌تجاری و کلیه امور وکالتی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۶
مجید پشنگ پور

حق عینی تبعی (حق وثیقه):
حقی عینی است که وابسته به یک حق دینی است یعنی اول باید یک حق دینی باشد بعداً حق
عینی تبعی به وجود بیاید (تابع یک حق دینی است).
یک طلبکار داریم و یک بدهکار، طلبکار به بدهکار اعتماد ندارد و از بدهکار یک مال را به عنوان
وثیقه می گیرد به عنوان مثال فرش. در اینجا طلبکار نمی تواند از فرش استفاده کند زیرا هم وثیقه
و هم منافع آن مال بدهکار است، طلبکار فرش را نگه می دارد اگر بدهکار بدهی خود را داد طلبکار
باید فرش را پس بدهد. اگر بدهکار بدهی خود را نداد طلبکار فرش را به دادگاه می برد و از دادگاه
تقاضا می کند که فرش را بفروشد و پول آن را می گیرد. این را حق عینی تبعی می گویند . یعنی
طلبکار به تبع طلبش روی مال بدهکار حق عینی پیدا می کند. بانک ملک کسی را به وثیقه می
گیرد یعنی بانک روی ملک حق عینی تبعی دارد یا به عبارتی حق وثیقه ، طلب کار حق فروش
فرش را ندارد چون سِمتی ندارد.

در حال حاضر قانونگذار بیع شرظ را نیز حق عینی تبعی دانسته  و فرض نموده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۵۲
مجید پشنگ پور

حق شفعه

: وقتی چند نفر با هم شریکند هر کدام می تواند بدون رضایت دیگری سهم خود را به هر که
:) می خواهد بفروشد )ماده 583
ماده 583- هر یک از شرکاء می تواند بدون رضایت شرکاء دیگر سهم خود را جزئاً یا کلا
به شخص ثالثی منتقل کند.
دو نفر در یک زمینی شریکند یکی از آن ها سهم خود را می فروشد شریک دیگر حق دارد به سراغ
خریدار رفته و پول را به خریدار بدهد و سهم خریدار را بگیرد.
مثال: شخص )الف( و )ب( در یک زمینی با هم شریکند مهم نیست به چه نسبتی . شخص )الف (
سهم خود را در قبال ده میلیون تومان می فروشد به حسن. شخص )ب( می تواند ده میلیون را به
حسن داده و سهم او را بگیرد.
حق شفعه حق عینی است )یعنی شخص بر مال حق پیدا می کند ( حق دینی یعنی حق بر
گردن یک شخص یعنی شخص باید کاری انجام دهد.
چون حق شفعه فوری است باید اول اظهارنامه داد تا فوریت از بین نرود . البته در صورتی که
نتوان حق شفعه را فوراً اعمال کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۴۲
مجید پشنگ پور

حق تحجیر: زمین موات یعنی زمین مرده. ماده 27 ق.م زمین موات را تعریف کرده است.
احیا یعنی زنده کردن، احیای زمین موات یعنی آباد کردن زمین موات. ماده 141 ق.م احیا را
تعریف کرده است:

طبق ماده 143 ق.م هر کس زمین موات را احیا کند مالک زمین می شود (در عمل طبق متروک شده است و  قانون منابع ملی و اراضی طبیعی این ماده نسخ شده است )

تحجیر یعنی شروع به احیا، فراهم نمودن مقدمات احیا. در قدیم برای احیای زمین اول دور
آن را سنگ می چیدند و به این کار تحجیر گفته می شد. یعنی هر کاری انجام دهید که نش ان
دهد می خواهیم آن را احیا کنیم.
در اثر تحجیر شخص مالک زمین نمی شود فقط حق تقدم (حق اولویت) پیدا می کند.
حق تحجیر یک حق عینی است یعنی رابطه ی شخص با زمین است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۲۳
مجید پشنگ پور

.حق ارتفاق: یک نوع حق انتفاع است. رابطه حق ارتفاق با حق انتفـاع ، عمهوم و خصهوص
مطلق است. یعنی هر ایرانی آسیایی است اما هر آسیایی ایرانی نیست.
حق انتفاع عام است اما حق ارتفاق خاص است.

حق ارتفاق دو خصوصیت دارد:
1 )حق ارتفاق فقط در اموال غیر منقول است )زمین، خانه، باغ( اما حـق انتفـاع شـامل امـوال
منقول هم هست (ماشین، گوسفند).
2 )در حق ارتفاق دو تا مال غیر منقول داریم. مالک یکی حق دارد بر مال دیگری امـا در حـق
انتفاع یک مال داریم.
مثال: دو ملک مجاور هم هستند. یکی از دیگری حق عبور دارد، حـق مجـرا دارد . حـق شـبکه،
حق در و پنجره و ناودان دارد. حق ارتفاق برای اینکه از حق خـود بهتـر اسـتفاده کنـیم وجـود
دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۵۱
مجید پشنگ پور

حق انتفاع: شخص حق دارد از منافع یک مال کـه این منافع به او تعلق ندارد ، اسـتفاده
کند. ماده 40 ق.م تعریف حق انتفاع است. ممکن است شـخص مالـک عـین باشـد ولـی مالـک
منفعت نباشد.
-حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص می تواند از مالی که عین
آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.
مثال: خانه ای داریم که فعلا به آن احتیاج نـداریم . بـه دوسـت خـود مـی گـوهیم کـه از خانـه
استفاده کند یعنی به او حق استفاده داده ایم. حق انتفاع با مالکیت منفعت فـرق دارد . مالکیـت
منفعت مثل مستأجر، شخ مالک منافع است ولی حق انتفاع که نسبت به منافع به وجود مـی
آید، از بین می رود.
در مالکیت منافع ذرات منفعت در ملک مستأجر است.
در حق انتفاع، ذرات منفعت در ملک منتفع بوجود نمی آید.
مثال: مستأجری باغی را اجاره می کند. مالک میوه ها مستأجر است مدت اجاره تمام می شـود
و یک سری میوه در باغ باقی می ماند. مستأجر می تواند میوه هایی را که در این یک سال بـوده
بردارد حتی اگر مهلت یک ساله تمام شود.
مثال: مالک باغ حق انتفاع به مدت یک سال را به شخصی داده است. مالک میوه ها مالـک بـاغ
است. منتفع می تواند در این یک سال از میوه ها استفاده کند ولی بعد از یک سـال نمـی توانـد
چرا که مالک منفعت نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۴۲
مجید پشنگ پور

حق مالکیت: کاملترین حق عینی است یعنی تنها حقی هم هسـت کـه کامـل اسـت یعنـی 

مالک طبق  ق.م هر کاری می تواند در ملک خود انجـام دهـد . مالکیـت دو جـور اسـت : 

1 )عین )مثل تمام اشیاء( 1 )منفعت یعنی فایده عین، هر عینی یک فایده دارد.

مثال: سکونت در خانه منفعت است. سواری در ماشین منفعت است. 

مالکیت عین: مثل مالک خانه، مالک ماشین

مالکیت منفعت: طبق  ق.م مستأجر فقط مالک منفعت است:

مالکیت ۳ حالت دارد: 

1 )شخص هم مالک عین و هم مالک منفعت است. مثل خانه، ماشین

۲)شخص مالک عین است و مالک منفعت نیست. مثل مؤجر

۳ )شخص مالک عین نیست و مالک منفعت است. مثل مستأجر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۲۲
مجید پشنگ پور

 

-ممکن است اشخاص نسبت به اموال علاقه‌های ذیل را دارا باشند:
1 -مالکیت (اعم از عین یا منفعت)
۲ -حق انتفاع. 
۳-حق ارتفاق به ملک غیر.
بقیه نیز 
حق تحجیر و حق شفعه و حق عینی تبعی یعنی حق وثیقه می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۱۰
مجید پشنگ پور

حق: یعنی سلطه، قدرت، اقتدار. حق عبارت است از امتیاز و توانایی که قانون به افـراد مـی دهـد 
که بتوانند زندگی کنند. 
در حقوق مدنی حق بر دو قسم است: 1 )حق مالی 1 )حق غیر مالی
حق مالی داخل در دارایی است در حالی که حق غیر مالی خارج از دارایی است. حق مـالی بـا مـال 
ارتباط دارد در حالی که حق غیر مالی با شخصیت انسان ارتباط دارد. 
حق مالی و حق غیر مالی چند فرق دارند:
1 )حق مالی قابل تقویم به پول است. یعنی اگر حق خود را بپردازی در ازای آن به تو پـول 
می دهند. مثل حق مالکیت، وقتی مالک فـرش باشـیم اگـر آن را بـدهیم در ازای آن پـول 
دریافت می کنیم. 
 ولی حق غیر مالی قابل تقویم به پول نیست. مثل حق زوجیت، حق ابوت و حق بنوت. 
1 )حق مالی قابل نقل و انتقال است که به صورت 1 )نقل و انتقال ارادی 1 )نقل و انتقـال 
قهری )در اثر فوت محقق می شود(، ولی حق غیر مالی قابل نقل و انتقال نیست نه بـه صـورت 
ارادی و نه قهری.
5 )حق مالی قابل اسقاط است. یعنی صاحب مال می تواند حق خـود را از بـین ببـرد مثـل 
اعراض از ملک. ولی حق غیر مالی قابل اسقاط نیست. مثل حق زوجیت، حق ابوت )پدر هرگـز 
نمی تواند پدر بودن خود را انکار کند(.
1 )حق مالی قابل توقیف است. )طلبکار می تواند حقوق مالی بدهکار را توقیـف کنـد ( ولـی 
حق غیر مالی قابل توقیف نیست. 
کل حقوق مدنی در عالم ثبوت بر دو قسم است: 1 )حق مالی 1 )حق غیر مالی
ثبوت: یعنی هر آنچه در واقع وجود دارد. برای رأی دادن فقط ثبوت کافی نیست بلکه باید حـق 
خود را اثبات کنیم. 
اثبات: عالم اثبات یعنی آنچه در عالم ثبوت است نزد قاضی مطرح شود تا او پی به عـالم ثبـوت 
ببرد. البته ثبوت همیشه قابل اثبات نیست. 
حقوق مدنی کالً ثبوت است و آیین دادرسی مدنی کالً عالم اثبات است.
حق مالی دو قسم است: 1 )حق عینی 1 )حق دینی )حق شخصی، طلب(
حقِ مستقیم بر روی مال حق عینی است. یعنی رابطه ی مستقیم شـخ بـا مـال . مـثالً حـق 
مالکیت مانند مالکیت ماشین و خانه. 
حق دینی حقی است که مستقیم روی شخ است و غیر مستقیم روی مـال . یعنـی از طریـق 
یک شخص به مال می رسد. مثل طلب

حق عینی دو قسم است: 1 )حق عینی اصلی 1 )حق عینی تبعی
حق عینی اصلی: یعنی حق عینی مستقل است و وابسته به حق دیگر نیست مثل حق مالکیت
که وابسته به حق دیگری نیست. 
حق عینی تبعی: یعنی حق عینی وابسته به یک حق دینی است. اول بایـد حـق دینـی وجـود 
داشته باشد تا بعداً حق عینی تبعی به وجود بیاید. 
مثال: ما از بانک وام می گیریم و به بانک بدهکار می شویم یعنی بانک حق دینـی دارد و بانـک 
از ما وثیقه می خواهد که اگر بدهی خود را پرداخت نکردیم او از روی خانه ما بدهی خـود را بـر 
می دارد. بانک در اینجا دو حق دارد: 1 )حق دینی روی شخ 1 )حق عینی تبعی روی ملک
مثال: مهریه می تواند هم عینی باشد و هم دینی. اگر سکه باشد دینی است و اگـر ملـک باشـد 
عینی است. 
حق تألیف نه عینی است و نه دینی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۴۳
مجید پشنگ پور